جدول جو
جدول جو

معنی سفال گردان - جستجوی لغت در جدول جو

سفال گردان
عمل مرمت سقف ساختمان سفالی، کسی که شغلش مرمت سقف های سفالین
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حال گردان
تصویر حال گردان
گردانندۀ حال، تغییردهندۀ حال و وضع
فرهنگ فارسی عمید
(سَ گَ)
دهی است از دهستان شیرگاه بخش سوادکوه شهرستان قائم شهرواقع در هزارگزی شیرگاه. دارای 90 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه تالار تأمین می شود. محصولی ندارد. شغل مردم چوب بری و تهیۀ زغال و کارگری در کارخانه شیرگاه و غیره است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
نعت فاعلی از حال گرداندن. گرداننده و تغییردهنده حالها، محوّل الأحوال. نعتی از نعوت خدای تعالی:
من نگویم که جز خدای کسی
حال گردان و غیب دان باشد.
انوری.
خاقانی امید را مکن قطع
از فضل خدای حال گردان.
خاقانی.
حال گردان تویی بهر سانی
نیست کس جز تو حال گردانی.
نظامی.
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله میداند خدای حال گردان غم مخور.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ گَ)
راهی که برای سیل سازند تا به آبادی و عمران و جاده زیان نیارد. سد. بند. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حال گردان
تصویر حال گردان
گرداننده و تغییر دهنده حال ها
فرهنگ لغت هوشیار